شروعی جدید…

آسمان و ابرهایش

مدت‌ها پیش باید این اتفاق می‌افتاد. شاید خیلی زودتر. نمی‌دانم. یا شاید هم نباید می‌افتاد! باز هم نمی‌دانم. اما یک چیز برایم عیان است؛ آن هم این‌که زندگی در جریان است… زندگی بدون من و تو و همه‌مان هم رو به جلو می‌رود. و نه من برایش مهم هستم و نه تو و نه هیچ‌کدام‌مان. ولی حالا یکی از ناچیزترین اتفاق‌های تاریخ بشریت افتاده و من نشسته‌ام روبه‌روی کیبوردم تا از پایان و شروعی دوباره بنویسم.

از پایانی که بعد از نزدیک یک سال باورم شد. که این همان آجرِ داستانِ استیوجابز بود که به سرم خورده بود ولی داغ بودم و نمی‌فهمیدم.
و از شروعی که چونان آخرین ریسمانِ نگهدارندۀ من در زندگی به آن چنگ زده‌ام تا بمانم.

ماندن؛
که البته می‌دانی که هر ماندنی هم برایم جذاب نیست و خیلی از ماندن‌ها برایم حکم پایان را دارند.
ماندنی را می‌گویم که معنایی برایم داشته باشد. معنایی غنی. معنایی که درونم را پُر کند.

اما من،
مصطفای قصۀ پرغصۀ زندگیِ خودم،
ناامید نشده‌ام.
امیدوارم…
امید به قصه‌ای خوش.
امید به داشتنِ خنده‌هایی همان‌قدر عمیق که عشق به من چشانده بود.
امید به ماکزیمم‌هایی مطلق که دوست داشتم در روی همان اوج‌ها خداحافظی کنم!
امید به روزهایی که بتوانم دوباره عشق بورزم؛
آخر فقط تو می‌دانستی که من آمده‌ام که عاشق باشم و عاشقی کنم…

اما روزگار، منِ خوش‌خیال را جوری از همان اوایل خرداد ۱۴۰۰ چِلاند که هیچ در من نماند، جز همان قطره‌امیدی که در تاریک‌ترین کوره‌راه‌ها همراه من بوده و هست.

و این پست،
یعنی خداحافظی.
خداحافظی‌ای برای همیشه.
و آروزیی برایت…
آرزوی عمیق‌ترین لبخندها و قشنگ‌ترین مسیرها.

هرجا هستی و هرکجا که می‌روی، گود لاک :)
و خدانگهدارت.

و تمام.

پی‌نوشت: با تمام زخم‌هایی که عشق بر پیکره‌ام زده، باز هم هرکس را ببینم می‌گویم: عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید…

***

پایان قصۀ ما.

و شروعی جدید.

دیدگاه ها

  1. Negin

    شروع جدید رو تبریک میگم :)
    البته که عشق بدون زخم نمیشه! قانون عشق همینه!
    ولی به «امید» عاشقی های خفن تر و خالصانه تر…
    چون به عقیده‌ی خود من، هرچی خالص‌تر، زخمی شدناش هم کمتر..!

    بهترین شروع باشه ایشالا دکتر ؛)

  2. یکتا

    خوشحالم برای شما
    شروع کنید
    زندگی اونقدر طول و عرض نداره که برای یک داستان کوتاه ، فرش هایی بزرگ ببافیم و در آخر هم تو ذهن خودمون نگنجه!
    آفرین به شما که دارید به قول های ۱۴۰۱ عمل میکنید
    از خدایی که خیلی بزرگ و مهربونه برای شما ، اتفاقاتی ، لبخند هایی، صحنه هایی، سوپرایز هایی ، حرف هایی، و و و و…دوست داشتید رقم بخورههههه :))

  3. شکوفه

    وَعَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
    چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، درحالی که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا می‌داند، و شما نمی‌دانید

    اول تبریک میگم شروع جدیدتونو💪دوم خوشحالم اینقدر محکم و امیدوار هستید
    ادمی مثل شما با ذهن قدرتمند و امیدوارش کوهم جابجا میکنه
    روزهای قشنگتری درانتظار شماست
    چون مسیری رو انتخاب کردید که محاله نتیجه ای جز این بده

    زندگی خیلی قشنگه🌼👌

  4. ماهد توسلی

    سلام مصطفی عزیز؛ من پس از چند رابطه شکست خورده، اخیرا وارد یک رابطه ای شدم که شاید بتوانم در آینده اسم عشق را برازنده اش بدانم. البته هیچوقت عاشق نشده ام که بدانم چگونه است.
    من مخالف عشق بودم ولی چون خیلی سعدی میخوانم او مرا مجاب کرد بار دیگر امتحان کنم .
    البته دوست دارم دیدگاهی مشابه قوی سیاه یا بازی جنگاه-برج هیجان- برای عشق متصور شوم که در نهایت موجب پادشکنندگی من شود.
    شش ماهی تقریبا از تاریخ انتشار این بلاگ میگذرد، امیدوارم مثل بیروت، این بار قوی تر و بهتر عاشق شوی.
    پ ن: دارم نسیم میخونم برای همین از کلماتش زیاد استفاده میکنم، جوانی است دیگر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *