آرشیو برچسب ها: رکود

نمی‌دانم… ولی امید دارم.

محمدرضا شعبانعلی

در ۳-۴ ساعت گذشته دوتا مطلب نوشته‌ام و بعد از رسیدن به اواخر متن، به پیش‌نویس‌هایم منتقلشان کردم. نمی‌دانم. دوباره حس می‌کنم مثل قبل شده‌ام. مثل قبلاً که خیلی از کارهایی که می‌کردم و راضی بودم از آن‌ها برایم رنگ می‌باختند و من می‌ماندم و حوضم. الان هم همینطور شده. حتی به سرم زد خیلی …

رکود که هست، تو قوی باش :)

رکود و توقف

رکود. وصفی‌ست که من برای بعضی از دوره‌ها در عمرم می‌توانم به کار ببرم. وقتی فشارها زیاد می‌شوند، عرصه بر من تنگ می‌شود، روزهایی که قرار است کارهایی را انجام دهم که هیچ علاقه‌ای به آن‌ها ندارم، این رکود است که به سراغم می‌آید و فرصت‌ها و زمانم را با خود می‌برد. انگار فلج می‌شوم. …