آرشیو ماهانه: مرداد ۱۳۹۸

و غم.

حرم مطهر حضرت معصومه

گاهی نفَست تندتر می‌شود، تپش قلبت شدید و شدیدتر. بغضِ ریزی نیز ممکن است همراهی‌ات کند. و چنان‌چه خوب استقبال کنی، اشک نیز مهمانت خواهد شد. تو می‌مانی و تو :) نه راه پیش داری، نه راه پس. در میانۀ راهی بس دشوار گیر افتاده‌ای و راه نجاتی نمی‌بینی! انگار در آن جاده‌ای که در …

ارزشمندشدنِ ازدست‌رفته‌ها!

آسمان و ابرهایش

یک لحظه حواسم رو که جمع کردم دیدم ذوق دارم! ذوق‌وشوقِ رسیدنِ بستۀ دیجیکالا! شاید چیز بزرگی نباشه! ولی… ببین. یه عالمه نعمت بهمون داده شده. خیلی چیزها داریم. و نمی‌دونم بگم متأسفانه یا نه، ولی هر طور که باشه فکر کنم خوب نیست؛ این‌که عادت می‌کنیم. این‌که تمام خوبی‌هایی که دورمون هست رو حقّ …

دوباره می‌خوای کنکور بدی؟ [ورژن ۲]

مصطفی قائمی

بعد اومده بهم زنگ زده و می‌پرسه: “من هوشبری خوندم و الان توی دورانِ طرحم هستم. می‌خوام دندون بخونم، نظرتون چیه؟” دلم پره از این سؤالا. پر. پتانسیلِ اینو دارم که هر کسی که همچین سؤالاتی داره رو دعوا کنم! کلی براش حرف زدم. کلی هم شنیدم. منتظر این بودم که ببینم حرفِ حسابش چیه؛ …

مگه چقدر زنده‌ایم!؟

زندگی

مگه چقدر زنده‌ایم؟ مگه تا کِی فرصت داریم؟ جوری داریم زندگی می‌کنیم که انگار بعد از این‌یکی، یه جونِ دیگه داریم! کافی نیست؟ این‌همه نشونه دور و برمون کافی نیست؟ چرا آخه؟ چرا فکر کردیم اتفاق‌های بد فقط برای بقیه‌اس؟؟؟؟؟؟ چقدر حدیث داریم که می‌گن به یاد مرگ باشیم؟ حالا ما که اعتقاد داریم بعد …