پیشنوشت: این پست، ادامۀ ۵ پستِ قبلیست، اگر حالش را داری، هر ۵تا را بخوان، اگر نه، مقدمۀ پست اولِ این موضوع که دیگر کم است و مفید! ممنون میشوم! از استانداردهایت کوتاه نیا | توصیههایی به یک دندانپزشک (۱) سایرِ توصیههایم: توصیههایی به یک دندانپزشک خب. اصلِ مطلب را مدتهاست که میخواهم بنویسم، اما …
نتایج جست و جو برای: جراحی
دیگه وقتشه از اون چیزی بنویسم که سالهاست منتظرشم. نه اینکه از اولش میدونستم چی باید بنویسم؛ نه. ولی میدونستم که بالاخره یه چیزی باید بنویسم که غیرعادیه! که یه جوریه. که نوشتن در موردش سخته. مبهمه. ولی قشنگه. , پر از جذابیته. برای خودم البته. شاید از بیرون که نگاه کنی، قشنگ نباشه. حتی …
پیشنوشت: قبل از خواندن این مطلب، پیشنهاد میکنم پستهای قبلیِ این موضوع را نیز بخوانید :) از استانداردهایت کوتاه نیا | توصیههایی به یک دندانپزشک (۱) اخلاق، اخلاق، اخلاق | توصیههایی به یک دندانپزشک (۲) از مردمی، برای مردم باش | توصیههایی به یک دندانپزشک (۳) در هر صنفی که باشی، هیچوقت آنقدر کامل نیستی …
اونقدری نشونه دور و اطرافِ آدم هست، که امکان نداره نبینیمشون. ممکنه ببینیم و چشم بپوشیم، بیخیال بشیم، سختمون باشه قبول کنیم که دیدیم، ولی هستن. هستن و ما نمیخوایم ببینیم. ما انتخاب میکنیم که نبینیم. انتخاب میکنیم. یا شاید اولش اینطوره که ما انتخاب میکنیم. کمی که میگذره دیگه عادت میشه. عادت میشه ندیدن. …
دوست دارم بنویسم. صرفاً دوست دارم! جز انگشتان و چشمانم و اعصابِ مربوط به آنها، جزءِ دیگری از بدنم همراهم نیست :| سردرد دارم و مغزم بعد از نوشتنِ کلی خط، فرمانِ سِلِکتآل و دیلیت میدهد :| و من میمانم و صفحهای خالی! ولی دوباره شروع میکنم. امیدوارم اینبار که رهاتر از دفعۀ قبل مینویسم، …
پیشنوشت: این پست، نوشتۀ دوم از سریِ “توصیههایی به یک دندانپزشک” است. پیشنهاد میکنم اول پست قبلی را در این موضوع بخوانید تا مقدمۀ مهمش را هم ببینید: “از استانداردهایت کوتاه نیا | توصیههایی به یک دندانپزشک (۱)“ آمده بود کلینیک و میخواست هیچ دندان خرابی برایش نماند؛ کشیدنیها کشیده شوند، ترمیمیها ترمیم، و اندوییها …
در حیاط خوابگاه نشسته بودم و مشغول وبلاگنویسی بودم. صبح بود. ساعت حدود ۶. بعد از اذان، نخوابیدم تا پستم را بنویسم. کارهایم داشت تمام میشد که دیدم یکی دارد از خوابگاه میرود بیرون. دیدم امین است. صدایش کردم… – کجا میری؟ + تهران. – چرا؟ + من و مهدی میریم سرِ جراحیِ دکتر شمس. …
۵ سال گذشت. ۵ سال! کنکورم سال ۹۲ بود. از چند ماه قبل از کنکور به سرم زده بود که: دارم مسیر اشتباهی رو میرم. اینکه کاش میرفتم رشتۀ ریاضی. حس میکردم باید میرفتم دنبال آیتی. ولی وایسادم. گفتم الان دیگه دیره برای تغییر رشته. فعلاً بخون، بعد از کنکور یه فکری میکنی… وسط تابستون، …
پیشنوشت ۱: این مطلب را در ادامۀ دو پست قبلی در دستۀ «در مسیر دندانپزشکی»، مینویسم. پس پیشنهاد میکنم در ابتدا آنها را بخوانید: دندانپزشکی و مسیر آن (۱) دندانپزشکی و مسیر آن (۲) در آن دو پست، تا الان با دو سال اول، که سالهای علوم پایه هستند و با واحدهای پریکلینیکی که در طول …
پیشنوشت: این مطلب را در ادامۀ «دندانپزشکی و مسیر آن (۱)» نوشتهام. پیشنهاد میکنم در ابتدا آن را مطالعه کنید. در قسمت قبلی تا انتهای سال دوم پیش رفتیم. و قبل از ترم ۵، آزمون علوم پایه را پشت سر گذاشتیم و حالا تعدادی واحد عملی، به برنامۀ ما اضافه شدهاند و قرار است درسهایی …