در حرکت باش

روزهای ابری

حتماً تو هم این دست روزها را تجربه کرده‌ای. روزهایی که خوابیدن و فکرنکردن را بر حرکت ترجیح می‌دهی. انگیزه‌هایت را نمی‌یابی. حجم کارهای مانده نیز روی دوشت حسابی سنگینی می‌کند.
تجربه کرده‌ام که این روزها به صورت دوره‌ای سروکله‌شان پیدا می‌شود. می‌آیند، چند روزی اذیت می‌کنند و اگر کمی قوی باشیم، در انتها تسلیم خواهند شد و از همان جایی که آمده بودند، برمی‌گردند.
کافی‌ست کمی قوی باشیم؛ یا حتی کمی ادای آدم‌های قوی را دربیاوریم.

کم‌کم بزرگ می‌شویم؛ قوی‌تر.
دیگر این دوره‌ها کم‌تر هوسِ آزار به سرشان می‌زند.
حتی وقتی که می‌آیند، قلع‌وقمع‌شان، دیگر مانند قبل، زمان زیادی طول نمی‌کشد.

باید شنیده باشی که برای بعضی بیماری‌ها هنوز واکسنِ مؤثری ساخته نشده، یا هر سال باید واکسن جدیدی را برایشان تزریق کنیم؛
چون ویروس‌شان تغییر شکل می‌دهد!

این دوره‌ها، دوره‌های رکود، روزهای ابری، نیز همین‌طورند.
هر دفعه، با سلاحی نو و بهانه‌ای جدید از کمین‌گاهی متفاوت می‌آیند و می‌خواهند این‌بار، دیگر ما را از پای دربیاورند.

ولی باید حواسمان جمع باشد.
بدانیم که ماهیت همۀ این‌ها یک‌جور است.

همه‌شان دست می‌گذارند روی حرکت.
از حرکت که بایستیم، مغلوبیم.
متوقف که بشویم، کارمان تمام است.

دیگر حتی سلول‌های خونی‌مان هم رمق جریان در رگ‌هایمان را نخواهند داشت.
و دیگر مایی نیستیم…
و تمام می‌شویم.

چه بسا آدم‌هایی را دیده باشی که وقتی این روزهای ابری سراغشان می‌آید، خودشان را می‌بازند و تمام.
یا خودش تمام می‌شود؛ یا خودشان تمامش می‌کنند.

ولی این رسمِ بازی شطرنج زندگی نیست.

آقای معلم می‌گفت:

میگویند تفاوت در این است که روزی، روزگاری،
پیاده ای سفیدرنگ، بازی را یک گام زودتر آغاز کرده است.
در آن میانه که سیاهان، در پذیرفتن یا نپذیرفتن قواعد بازی، در تردید بوده‌اند.

از بحث دور نشوم.
دوست داشتم از این روزهایم بنویسم.
روزهای ابری آمده بودند تا بمانند!
طرحی نو درانداخته بودند تا این‌بار بتوانند بیشتر بمانند!

در این‌جور روزها معمولاً به دنبال یک انگیزۀ کوچک می‌گردم تا بتوانم حرکت را دوباره شروع کنم.
کمی طول کشید، ولی یافتمش.
و بعد یاد راز گل‌های آفتابگردان افتادم.

که می‌گفت:

اما تنها گل آفتابگردان است که حتی روزهای ابری نیز رد پای آفتاب را تعقیب می‌کند.

به سرم زد بنویسم.
و آمدم اینجا :)

و حالم خوب است.

دیدگاه ها

    1. نویسنده
      پست
      مصطفی قائمی

      گاهی انگیزه‌ها هم رنگ‌می‌بازن.
      اون‌وقت فک‌کنم باید دنبال ارزش‌هامون بگردیم.

  1. مریم مهدی زاده

    اگه روز های ابری نباشن؛ هرگز قدر روزای افتابی و ارامشو در نخواهیم یافت! شاید این روزا؛ سرعت گیری باشه بزای تغییر مسیر؛ به سوی صعود! مطمئن باشید اگه اینور کوه ابریه؛ اونورش افتابیه! ( البته من کوچیک تر از این حرفام که به شما بگم اقای دکتر) حال دلتون آفتابیییی

    1. نویسنده
      پست
  2. هادی

    سلام رفیق😀

    بازم من😉

    “”اما تنها گل آفتابگردان است که حتی روزهای ابری نیز رد پای آفتاب را تعقیب می‌کند.””
    خیلی به دلم نشست.من اینو اولین بار توی یکی از مقدمه ی کتاب مبتکران خوندم.
    چقد قشنگه.😍😍
    این عالیه ک این روزا رو میشناسی، ینی خیلی خوبه.چون اکثرا مردم این روزا رو نمیشناسن و گم در گذر زمان میشن.
    ما توی جنوب ب بادی ک کشتی رو ب بندر مقصدش نزدیکتر کنه میگیم باد موافق و ب بادی ک مقاوت کنه از رسیدن کشتی ب بندر مقصدش میگم باد مخالف.گاهیم اصن مشخص نیس، اونو میزارن ب عهده ملوان کشتی ک با تغییر جهت ،کشتی رو با باد موافق همسو کنه.
    زندگی هم همینه‌.گاهی مسایل مشخصن ک موافق ما هستن، خب عالی گاهیم مشخصن ک مخالف ما هستن، اونم عالی ولی عالی تر اینجاس ک بادی ک با طی میسر تغییر جهت میده و ما رو سردرگم میکنه رو شناسایی کنیم و اون موقع باد رو موافق کنیم با کشتی زندگیمون.ی سری از ماها اصلا جزو این دسته ها نیستیم ینی ن بادی واسه ما موافقه و ن بادی مخالفه و میلی ب شناسایی باد جدیدم نداریم.اینجاس ک کشتی ما بدون بندر مقصد می ماند و از این سو ب ان سو میرود،ب ظاهر گویی دارد حرکت میکند اما حرکتی بی ثمر.پس چ خوب است ک ما میل ب گذر از این روزا ها و ب اشتیاق شناسایی و رهایی از این باد سردرگم از حرکت نایستیم.

    “”روزهای ابری آمده بودند تا بمانند!””
    اینم یادت باشه ک وقتی اسمون دلت ابری شد، منتظر ی روز بارانی باش.چون زمانی ک اسمون ابریه وقت نزول رحمت الهی،بارونه .

    من چقد حرف میزنم😂😂

    1. نویسنده
      پست
      مصطفی قائمی

      سلام رفیق فهمیدۀ خودم :)

      ممنون بابت نوشته‌ت.
      عالی بود.
      مثال قشنگی استفاده کردی :)

      باشد که بتونیم شناسایی کنیم اون بادهای سردرگم‌کننده رو و بتونیم از اون‌ها در راه بهترشدن سود ببریم.

      امیدوارم روزهای ابری زندگی‌ت کم و کم‌تر بشن :)

  3. فائزه

    سلام من امسال انتخاب رشته دارم . عاشق دندون پزشکیم از بچگیم اما خیلی هم دلم میخواد ک بورسیه بگیرم . ب نظرتون اگ رتبم جوری شد ک می‌تونستم برم دندون آزاد و با همین رتبه بتونم برم فیزیوتراپی شهید بهشتی . کدومش بهتر هست؟یا توجه ب شرایط بورسیه دانشگاه.ممنون میشم جواب بدین

    1. نویسنده
      پست
      مصطفی قائمی

      سلام فائزه خانم
      خوش اومدی :)

      اگر از لحاظ مالی مشکلی نداری، معلومه که دندون آزاد بهتره.

  4. نگین خاطره

    هرچیز که مرا از پای در نیاورد ، قوی ترم میکند ..
    سلام
    بسیاااار عالی و به موقع.. چقدر کار ریخته روسرم …نمیدونم از کجا شروع کنم
    با خوندن این متن احساس میکنم حال بهتری دارم …
    متشکرم..
    روز خوش:)

    1. نویسنده
      پست
  5. shayan

    سلام آقای قائمی من امسال کنکور دادم و برای انتخاب رشته سوالی دارم .
    تهران زندگی میکنم و میخواستم نظر شما رو بدونم
    بین پزشکی شهرستان ، دندان پزشکی شهرستان و داروسازی تهران کدوم رو انتخاب کنم؟

    1. نویسنده
      پست
  6. عرفان

    در مواقعی که دوره رکود پیش میاد به نظرت چکار باید بکنیم که این زمان از عمرمون هم تلف نشه؟ منظورم اون زمانیه که باید صبر کنیم تا دوره رکود تموم بشه.
    به نظرم باید تحقیق کنیم اسطوره های صبر تو دوره های بدی که داشتند دست از چه کارهایی برنداشتند و چه کارهایی رو شروع کردند.
    خودت نظرت چیه؟

    1. نویسنده
      پست
      مصطفی قائمی

      سلام عرفان‌جانم

      من نظرم اینه که یه روتین داشته باشیم و با این پیش‌فرض که دورۀ رکود به زودی تموم خواهد شد، اون روتین رو با تمام قوا انجام بدیم.
      اینطوری هم از برنامه‌مون عقب نمی‌مونیم و هم سخت نمی‌گذره خیلی.

      شعبانعلی یه جا نوشته بود که روزهایی که زندگی براش سخت می‌شه، بیشتر کار می‌کنه! برعکس من. و می‌گفت درسته بازدهیم کمه، ولی با صرف انرژی بیشتر به کارهام می‌رسم :)

        1. نویسنده
          پست
  7. حسام کریمی

    سلام . انتخاب رشته کنکور چقدر سختهههههه. مگه میشه آخه تو این ترافیک در حرکت بود. منظورم ترافیک تهران بود… ما باید ذهنمونو حرکت بدیم که عالی بشه.

    1. نویسنده
      پست
      مصطفی قائمی

      سلام حسام‌جان
      امیدوارم بهترین انتخاب‌ها رو کرده باشی :)

      و می‌شه. آره.
      باید بیشتر تلاش کنیم.

  8. سعید ماروسکی

    مصطفی جان یاد شعر حضرت حافظ می افتم که فرمود:

    اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد *** من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم

    قسمت در حرکت باشیم…بسیار مهم بود. ولی به نظر شما کدام هدف می تواند انسان را تا همیشه سرپا نگه دارد.
    پیشنهاد می کنم کتاب جوان و انتخاب بزرگ نوشته اصغر طاهرزاده رو مطالعه کنید
    مخلصم

    1. نویسنده
      پست
      مصطفی قائمی

      سلام سعیدجان
      ممنون بابت بیت :)
      و همچنین معرفی کتاب.

      هدفی باید داشته باشیم نامحدود :)
      و مصادیق اون رو در زندگی بیابیم و بریم پی‌اش.

  9. زهرا

    سلام آقای قائمی..خیلی ممنون که اینقدر خوب به سوالا جواب میدین
    من امسال دارم ارشد میخونم و کنکور تجربی دادم و رتبه ی خوبی هم اوردم ولی چون دانشجوی ارشدم نمیتونم انتخاب رشته کنم..میخوام بدونم اگه سال بعد دوباره کنکور شرکت کنم و پزشکی قبول شم میتونم روزانه بخونم..چون سال دیگه مدرک ارشدم رو میگیرم

    1. نویسنده
      پست
  10. عاطفه

    سلام
    یک سوال کاملا بی ربط!
    دانشگاه قم برای رشته پزشکی سطحش چ طوره؟ اساتید خوبی داره؟
    من به هر کس میگم میگه قم نزن! واقعا انقدر بده سطح دانشگاه؟ واقعا گیر میدن همش به حجاب و ابنا؟
    خب نزدیکه به تهران! من میگم هر چقدر هم داغون باشه باز برای رفت و امد راحت تره و ادم راحت تر میتونه درس بخونه. تو بدترین حاها هم میشه بهترین شد.
    ببخشید دستم به هیچ جا بند نبود کسی رو پیدا نکردم ازش بپرسم…

    1. نویسنده
      پست
      مصطفی قائمی

      سلام عاطفه خانم

      خیلی اطلاع دقیق ندارم. ولی شنیدم که دوستانم راضی هستن.
      نه. بد نیست.
      در شهر قم، عرفاً چادری باید باشی.

      و به نظرم نگران نباش.
      امیدوارم بهترین انتخاب رو کرده باشی :)

  11. علی رسولی

    سلام مصطفی جان،
    با خوندن این نوشته یاد جمله اینشتین افتادم که زندگی مثل دوچرخه س، اگه رکاب نزنی تعادلت رو از دست می دی..
    آدم هایی که دچار افسردگی میشن، حال و حوصله انجام ساده ترین کارها مثل ظرف شستن، خرید نان یا تمیز کردن شیشه ها رو ندارن و اتفاقا اطرافیانشون هم با نیت خیرخواهی به کمک اون ها میان و این کارها رو خودشون انجام میدن. این کار اشتباه محضه! انجام این کارها باعث میشه که ارتباط فرد افسرده با زندگی و آدم ها حفظ بشه.
    میخوام بگم حتی در شرایط خاص نیز باید با انجام کارهای کوچک به حرکت ادامه بدیم، هر چند با سرعتی کمتر.

    1. نویسنده
      پست
      مصطفی قائمی

      سلام علی‌جان

      چقدر خوشحال شدم دیدم اومدی و خوندی و کامنت گذاشتی :) ممنون رفیق.

      و امیدوارم که متوقف نشیم…
      و همیشه در حال رکاب‌زدن باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *