بعد اومده بهم زنگ زده و میپرسه: “من هوشبری خوندم و الان توی دورانِ طرحم هستم. میخوام دندون بخونم، نظرتون چیه؟” دلم پره از این سؤالا. پر.
پتانسیلِ اینو دارم که هر کسی که همچین سؤالاتی داره رو دعوا کنم!
کلی براش حرف زدم.
کلی هم شنیدم.
منتظر این بودم که ببینم حرفِ حسابش چیه؛
دلیلش از این تصمیم.
به این رسیدیم که توی کارش، دوست نداره از یک نفر بالاتر، دستور بشنوه. دوست داشت آقای خودش باشه.
در نتیجه: “میخوام دندونپزشکی بخونم.” !!!
خیلی واضحه که احتمالِ اشتباهش خیلییییییییییییی زیاده. اون هم برای بارِ دوم.
یک بار هوشبری خونده و خودش اذعان داره که اشتباه کرده، خودش میگه که دوست نداره این کار رو.
بعد دوباره میگه میخوام کنکور بدم.
حالا متأهل هم هست. قضیۀ زندگیش هم به کنار.
آخه مردِ مؤمن! (البته خانم بود!)
چرا هی دوست داری اشتباه کنی؟؟؟
حرف زدیم و حرف زدیم تا به این رسیدیم که به کار در حیطۀ زیورآلات و شکلدهی به طلا و جواهر علاقه داره و الان داره با علاقه همون کار رو به صورت محدود و کم انجام میده.
ولی…
انگار ذهنها قفل شده.
دیگه موفقیت شده مساوی با دکترشدن!
چه فازیه؟!
یکم ببینیم مردم دارن چه میکنن.
یکم آدمهای موفق رو ببینیم.
داستانهاشون رو بخونیم.
چشمهامون کو؟! بازشون کنیم!
دیشب رفته بودیم با بچههای صنفیِ دانشکده به کافه ونج. کافهای که با دوتا محمد شروع شده. از کافه لوکیشن.
رفتیم تا مشورت بگیریم برای راهاندازیِ کافۀ دانشکده.
نشستیم و اونها مشورت دادن بهمون.
ولی قسمتِ جذابِ قضیه میدونی کجاش بود؟
اونجایی که یکی از محمدها یهبند رفت رو منبر و داستانشون رو تعریف کرد…
من محوش شده بودم.
دستمو زیر چونه گذاشته بودم، رو به سمتش، چشمام برق میزد! و با لبخند حرفهاش رو جرعهجرعه مینوشیدم.
میگفت:
“
از لوکیشن شروع شد. (که هنوز هم تنها کافۀ سیارِ استانِ قمه) روزی که من و محمد تصمیم گرفتیم لوکیشن رو راه بندازیم، یه هزاری هم تو جیبمون نبود!
کلّ کافه رو با چک و قرض راه انداختیم.
حالا تصور کن ما راه انداختیم کافه رو، ۳ ماه اجازۀ فعالیت ندادن بهمون!
و ما کلی چک داشتیم…
“
ما کجا داشتیم این داستان رو میشنیدیم؟
توی کافه ونج. یه کافۀ خوشگلِ بزرگ،
یه کافه که چیزی از کافههای خوبِ شهر کم نداشت.
بازم بگم از خاطراتشون:
“
دیدیم اجازۀ فعالیت نمیدن و ما هر روز از صبح تا عصر توی ادارات دنبال مسئولین میچرخیم و اونا ما رو سرمیدوونن… گاهی توهین هم میکنن. از اتاق میندازنمون بیرون.
به محمد گفتم بیا بریم کهک.
هیچی!
صبحش رفتیم کهک.
وقتی من حدود ۱۴ ساعت روی صندلیِ کنارِ وَن نشسته بودم، به محمد گفتم: من حاضرم مدتها اینجا روی این صندلی بشینم و مشتری هم نداشته باشم. و فقط پولِ غذامو دربیارم در طول روز. همین. لذت میبرم.
اینکه از صفر شروع کردیم و این کافۀ ماست :)
“
با عشق تعریف میکرد و توی حرفهاش هم هی میگفت که من عاشقِ کارمم. عاشق اینم که مشتری میاد براش قهوه بزنم. براش غذا درست کنم. عاشق اینم.
به محیطِ کافه اشاره میکرد و میگفت که:
“
ببین. اکثرِ پولِ ساخت اینجا رو که حدود ۳۴۰ میلیون شده، قرض گرفتیم.
و یه روز که با خستگی اومدیم و نشستیم و دسته چکها رو گذاشتیم جلومون و بررسیشون کردیم،
دیدیم که ۱۷۰ میلیونش پاس شده!
همینطوری خُردخُرد. کم کم…
“
آره.
عاشق بود.
چرا ما نباید عاشقِ کارمون باشیم؟
چرا تویی که شغلی داری که میتونی ارتقائش بدی و درآمدتو افزایش بدی، میخوای ریسک کنی و برای کنکور بخونی، و بیای توی رشتهای که اصلاً نمیدونی بهش علاقه داری یا نه.
بعدش هم ۷ سالِ بعد که فارغ شدی، دیگه اون افسانههایی که در مورد درآمدِ دندونپزشکی پارو و پول هست، پوچ شدن!
و تو میمونی و دوباره همین نقطهای که هستی!
مریضی مگه؟
آدم از یه جا یه بار گزیده میشه!
این ۷ سالی که قراره برای دندونپزشکشدن صرف کنی، یا هر کسِ دیگهای که صرفاً برای پولش میخواد بیاد این رشته،
با وقتگذاشتن در همون کاری که عاشقشی، میتونی سرآمد بشی توی کشور در اون حیطه.
۷ ساله ها! شوخی نیست که.
روی هر کاری وقت بذاری و فوکوس کنی روش، برای ۷ سال، تهش به جای خوبی میرسی و اگه درست عمل کرده باشی، پول هم درمیاری… خوب هم درمیاری.
چرا اینو نمیخوایم بفهمیم که پزشکی و رشتههای کنارش دارن اشباع میشن؟
چرا نمیخوایم بفهمیم که پسوندِ دکتر کسی رو خوشبخت نکرده؟
باید بگم که اگه واسه پول داری کنکور میدی، تو یه شکستخوردهای. از همین الان اینو بدون.
پینوشت: در این مورد دلِ پرم رو باید خالی کنم. و حسابی خواهم نوشت…
ویرایش اول:
باید بگم که من این متن رو وقتی نوشتم که دلِ پُری داشتم از وضع موجودِ کنکور. شاید با خوندنش انگیزهتون گرفته شده باشه یا کمی سرد شده باشید. که به نظرم خوبه. نباید برای یکی از مهمترین تصمیمگیریهای زندگیتون جوگیرانه عمل کنید!
ولی این رو هم میگم که در مورد کنکورِ مجدد بیشتر و بیشتر باید بنویسم.
و مطالب معتدلتر و مستدلتری خواهم نوشت.
خلاصه این رو گفتم که با خوندن این مطلب، یهدفعه نزنید زیرِ همهچی.
دنیای درمان هنوز هم جای خالی برای پزشکهای خوب داره. البته پزشکِ خوب. نه هر آدمِ معمولیای.
دیدگاه ها
آقای دکتر
نمیدونم این حرفی که میخام بزنم درسته یا نه
من دارم خودم و امثال خودم که امسال کنکور دادن رو میگم
اگه شما برمیگشتین ۶ سال قبل بازم همچین حرفی رو میزدین؟بازم میگفتین پسوند دکتر کسی رو خوشبخت نمیکنه؟
شما تو همین وبلاگ یه پستی دارین با این عنوان«و من به دندانپزشکی علاقه مند میشوم» این یعنی علاقه ای نبوده یا اگر بوده به میزان کمی بوده و علاقه تو این مسیر به وجود اومده
میفهمم چی میگید میفهمم که خوشبخت بودن به دکتر بودن و این چیزا بستگی نداره اما واسه یه جوون هم سن و سال من که رشتشم تجربیه دکتر شدن بزرگترین آرزوشه شاید اگه برم جلوتر ببینم که نه چیزای مهمتری از دکتر بودن وجود داره اما تو این لحظه نمیتونم حرفتونو درک کنم و صددرصد به خودم برمیگرده نه حرف شما حرف شما کاملا متینه بازم سعی میکنم بیشتر بهش فکر کنم :)
پست
سلام خانم زِد
ببین.
درسته میگی که علاقه پیدا کردم، آره. الان هم بعضی کارهای دندونپزشکی رو با ذوق انجام میدم.
ولی تا موقعی که عاشقِ کاری که میکنی نباشی، نمیتونی قدمهای بزرگ برای پیشرفتت برداری. میشی یکی مثل بقیه. گم میشی لای جمعیت.
اونهایی تونستن کارهای بزرگ بکنن که عاشق بودن.
حرف من اینه که الان که خیلیها دارن میان سمت دکترشدن اون هم به خاطر پول و پرستیژ، دارن اشتباه میزنن!
وقتشونو تلف میکنن.
چون این روند داره کند میشه و یه روز بالاخره متوقف میشه.
پزشکی رو ببین.
خودت یه جاییت درد بگیره، میری پیش متخصص! نه عمومی.
چرا!؟
چون کیفیت کار اومده پایین، کمیت رفته بالا.
دیگه پزشک عمومی پرستیژ قدیم رو نداره. پولِ قدیم رو هم.
دندون هم همین میشه.
تخصص هم همینه سرنوشتش.
حرف من این نیست که درمان تعطیل میشه. نه. درمان میشه مختصّ یه عده دکتر که کارشون اثباتشدهاس.
و یکعالمه متخصص و فوق تخصص (بعدها) بیکار میمونن.
اگر روند همینی باشه که الان هست.
سلام آقای دکتر.راستشو بخواین شاید بشه به اینجور آدما هم حق داد… وقتی تو جامعه انقدر بر اساس شغل به آدما ارزش میدیم حالا عزت و احترام دکتر بودن که به کنااارر!! بچه کنکوری دو روز پیش امروز جواب اومده که پزشکی قبول شده! حالاا بیا جمعش کن هی چپ میرن راست میان آقای دکتر خانوم دکتر! بابا پزشکی ام یه شغله مثل بقالی سر کوچه مون!! هر دوشون اگه کارشونو درست انجام بدن نتیجه ش میشه خدمت به خلق و رضایت درونی خود شخص… و از اون طرف تا میتونیم تحقیر میکنیم رشته ها و شغلای دیگه رو. کسی رو میشناسم با تمام علاقه ادبیات انگلیسی میخونه ولی روزی نیست که نشنوه مثلا مدرکتو گرفتی میخوای چیکار کنی؟ این رشته ی توام آینده ای نداره که…! حالا از ایناام که بگذریم من بازم حق میدم به اون شخص چون ما به تعداد دانش آموزامون تو مملکت تفاوت عقیده و استعداد و توانایی و علاقه و سلیقه داریم ولی هممههه محکوم به مطالعه ی همون چرندیات بی کاربردی هستیم که قبل از ما خونده شده و بعد از ما هم خونده خواهد شد و قسم میخورم که حتی یک جمله از کتاب های تاریخ و جغرافیایی که به عنوان یک دانش آموز تجربی به خوردم دادن یادم نیست. خب الان این دانش آموز ما که هیچ کسی پیدا نشده تو این ۱۲ سال بهش بگه تو چی استعداد داره تو چی با بغل دستیش تفاوت داره کدوم حرفه رو بهتر از بقیه میتونه انجام بده بر چه مبنایی باید تصمیم بگیره؟ جز اینه که پا میزاره رو ردپای اکثریت و همون راهی رو میره که همه میگن به سعادت و خوشبختی و پول میرسه؟ به نظرتون اگه این مسیرو انتخاب نکنه نباید به این آدم شک کرد؟؟ از طرفی هم مسئولیت زندگی ما با خودمونه اگه این آدم رفت دندون و سعادتمند نشد خودش میمونه و یه عمر بر باد رفته و دیگه هیچ کسیو نمیتونه پیدا کنه که یقه شو بگیره بگه آقای فلانی خانوم فلانی شما این کارو با زندگی من کردی… ببخشید که طولانی شد یا یه جاهایی بی ربط بود ولی منم مثل شما دلم پر بود و تمام حرفم اینه که ما خودمون دانش آموزا رو گذاشتیم لای منگنه! از یه طرف رشته های دیگه رو تحقیر میکنیم به پزشکی در حد خدا بودن بها میدیم مزایاشو بولد میکنیم سختیاشو به چشم نمیاریم و میگییمم خووببب حالا پول خوب که در بیاری و مردم بهت احترام بزارن بدبختیاشم از یادت میره! و بعد هم انتظارداریم هیچ کسی نره سمت این رشته ها…
پست
سلام خانم زهرا.
چه خوب نوشتید :)
همینه.
به قول خانم مهدیزاده، این خانه از پایبست ویران است…
نمیدونم.
شاید وظیفۀ ما این باشه که روشنگری کنیم.
بگیم که بابا!
اینور خبری نیست!
اصلاً تو دانشگاهها دیگه خبری نیست!
کافیه اینهمه بدبختی کشیدنِ بیدلیل و هیچ و پوچ!
شاید…
راستی! به نظرتون کسایی که فکر میکنن به پزشکی یا دندون علاقه دارن برا اینکه مطمن شن از این علاقه چیکار میتونن بکنن؟! از نزدیک کار پزشک و دندانپزشک رو دیدن میتونه کمک کنه؟
پست
آره خوبه که برن از نزدیک ببینن.
برن دندونپزشکهای عمومی و متخصص رو ببین. هر چی بیشتر بهتر. از قدیمیهاشون گرفته تا جدیدها. ازشون بپرسن در مورد این رشته. سختیهاش، خوبیهاش. آیندهش. الانش.
برن و دانشجوهای دندون رو ببینن. دورۀ عمومی و دورۀ تخصص. از اونها هم کلی سؤال بپرسن. هر چی بیشتر بهتر!
اقای دکتر ، حرف شما خیلی منطقی و درسته ولی شما حداقل از یه تایمی به بعد به این مفهوم تو زندگیتون رسیدین ک ادم باید چیزیو انتخاب کنه ک دوست داشته باشه و روحش توشاحساس ارامش داشته باشه و این خیلی سخته ک یه نوجوون ۱۷/۱۸ ساله ایی ک تاز تو محیطی هم بوده ک هم مدرسه هم خانواده این رشته های پزشکی رو آبرو و شخصیت و ملاک خوشبختی میدونن رو متوجه این مفهوم از زندگی کرد ! ولی جدا تو زندگی خوشبخت بودن و حس ارامش از همه چی مهم تره و دندون پزشک بدن یا پزشک بودن معیار خوشبخت بودن نیست! و اون خانوم محترم هم بنظرم اگه وااااقعا به دندون علاقه داره و جز ارزوهاش بود بیاد این رشترو بخونه خوبه ولی در غیر این صورت از طریق راه های دیگه ایی مثل پیشنهاد اقای دکتر دادن پیش بگیرن! ولی خانه از پای بست ویران است!…….
پست
درسته که یه نوجوون سختشه این مفهوم. اون هم در شرایطی که عالم و آدم از خداییِ دکترها میگن!
ولی ما که فهمیدیم باید ساکت بمونیم؟
نباید جار بزنیم؟؟؟
باید همه تلاش کنیم تا این وضع که رو به بدتر شدنه، سرعت نزولش کم شه.
بله کاملا درست میگین! امیدوارم بتونیم درست رشتمون رو نقد کنیم ک بهتر بقیه بتونن تصمیم بگیرن!
پست
آره :)
ممنون.
خواهش میکنم بیشتر در این مورد بنویسید چون یه مشکل خیلی بزرگ تو خانواده ها وشهرهای کوچیک هست مثلا خود من که تو یک شهر کوچیک زندگی میکنم وقتی میبینم خیلی ها پشت سر خیلی از بچه هایی که کنکور دادن ولی پزشکی یا دندون قبول نشدن میگم اینا مال این رشته ها نیستن واین موضوع خیلی ناراحت کننده هست
پست
حتماً خواهم نوشت…
باید بیشتر از حقایق نوشت.
سلام.
یه نکته این که فکر نکنم پزشکی و دندون پزشکی به این زودیا اشباه بشه، کافیه تعداد ورودی ها، سرانه پزشک ایران، سرانه پزشک کشور های دیگه رو نگاه کنید، ببینید که هنوز خیلی جا خالی وجود داره، علاوه بر اون یک نوع انحصار هم وجود داره. جلوی ورودی رشته های پزشکی و دندون پزشکی گرفتن…
–
نکته دوم، تو کشور های مثل امریکا که مثلا یه برنامه نویس ۱۰۰ هزار تا میگیره و پزشکا متوسط ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار دلار ، این مقایسه درسته، یعنی تو مهندسی تو بعد ۴ سال میری کار، هزینه دانشگاهش کمتره و … . ولی تو پزشکی هزینه های زیاد داره تحصیلشون، خیلی طول میکشه پزشک بشن، و آخر سرم اگر مالیات کم کنن نهایت به صورت متوسط اختلاف درآمد ۲ الی ۳ برابر میشه. تازه اگر اون سالها که مهندسه کار کرده و پزشکه داشته درس میخونده و نمیتونسته پول در بیاره رو حساب کنیم، تهش فکر کنم خیلییی کمتر بشه تفاوت. اینجور جاها واقعا دانشجو به علاقش فکر میکنه….
نکته سوم، تو کشوری مثل ایران که اختلاف درآمد ها به شدت زیاده، و مشکل مالی دارن اکثرا، وقتی یه مهندس معمولی ماکس ۴ میگیره، یه برنامه نویس ماکس ۱۲ ملیون ماهینه، ولی یهو یه دندون پزشک متوسط ۲۰ درمیاره حداقل، و معروفاشون خیلیییی زیاد، وقتی یه وکیل سر یه پرونده چند ده ملیون میگیره. دیگه نمیشه به این راحتی گذشت از کنار این ها.
درسته هرکی باید دنبال علاقش بره، استعدادش و چیزی که دوست داره ولی شرایط هم باید در نظر گرفت.
اگر یه نفر بره مهندس شه، کارم پیدا کنه، بهش ۲ تومن وزارت کاری بدن، حتی اگر مریض شه هم، نمیتونه بره دکتر… نمیتونه بره بیمارستان، زندگی اینطوری نیست که هرچی دلمون خواست بریم، یجاهایی با واقعیت رو به رو میشیم، بچت مریض میشه، میخوای ازدواج کنی، پول نیست! ولی همون فرد اگر میرفت دندون مثلا بالا ۱۰ راحت در میاورد با همون زحمت. شایدم رشتش دوست نمیداشت، ولی جلو زن و بچش شرمنده نمیشد.
من اگر بخوام توصیه کنم به فردی که دنبال پوله حداقلی برای زندگی آروم و بدون ریسک ، به نظرم رشته های پزشکی خوبن، انحصارم هست، حالا حالا ها اشباه نمیشه. هم پرستیژ داره، هم پول، هم با مردم در ارتباطی… نمیری پشت یه میز بشینی …
____________________________-
تنها یک چیز میتونه این معادله رو بهم بزنه، اینم خداست، اگر یکی بخواد برای خدا کار کنه، بای یه بررسی میتونه بفهمه در این زمان موثر ترین جایگاه رشته های پزشکی نیستن، این فرد نره هم یکی میره جاش پر میکنه…بعد اصلا مردم مشکلات دم دست تری دارن، مشکل مالی دارن، مشکل فرهنگی دارن، سیاست گذاری دارن و … . وقتی یکی پول نداره بره دندون پزشک! حالا بیایم هممون دندون پزشک بشیم! ملت دنبال یجا هستن صب تا شب برن کار کنن ۲ تومن بگیرن! برای خانواده ۴ نفره! اگر با دید الهی یا ایران دوستی یا مسئولیت اجتماعی نگاه کنیم، همون حداقل خواسته یه نفر که کاره رو بهش بدیم خیلی بیشتر کمک کردیم. در شرایط فعلی، یا اگر از نظر فرهنگی بریم کیم دید مردم درست کنیم و ….
+ولی اگر دنبال زندگی بدون ریسک و راحت و … هستید، برید پزشک شید، تهشم یه دوتا بیمار مجانی ویزیت میکنید! اونم برای خدا….ولی بدونید موثر ترین جا نیستید. اونایی که اعتقاد به خدا دارن و به این که ازشون میپرسن پولت از کجا به دست اوردی و کجا خرج کردی؟ جوونیت در چه راحی صرف کردی، قشنگگگ باید دقت کنن، این که دوتا بیمار مجانی ویزیت کردم یه لبخند زدم، به درد خودشون میخوره. این همه هوش و استعداد برای مشکلات اساسی باید صرف بشه. نه بریم دنبال یه زندگی راحت و بدون دردسر….
+++نکته اخر، نمیگم با رشته های پزشکی نمیشه مسئولیت الهی خودمون انجام بدیم، حرفم اینه یبار قشنگ نگاه کنید، واقعاااا اون دنیا پرسیدن چرا رفتی پزشکی ، دلیل داری؟ نکنه ته دلت همون پول و پرستیژ باشه! اون موقع دیگه بنده مال دنیا و پرستیژ بودی نه خدا!
ببخشید یکم زیاد و پراکنده بود:) موفق باشید.
پست
سلام دوست من.
ممنون بابت متنِ طولانیت.
ولی اول بگم که من با “اشباع” و “راه” از نظر املایی بیشتر موافقم!
ثانیاً یه سری توهم و اشتباه توی توضیحاتت هست که باید بهت گوشزد کنم تا انقدر با اطمینان و خوشحال در موردشون به کسِ دیگهای نگی! و حرفهای اکثراً خندهدارِ مجید حسینی رو تکرار نکنی!
البته حق هم داری. چون توی بطن کار نیستی.
مهمترین نکته اینه که بحث اصلی سرِ اشباعشدنِ دندون و پزشکی نیست. بحث سرِ اینه که جامعۀ پزشکی داره افت میکنه. نه به این خاطر که کمیت کمه. نه. کیفیت پایینه.
چرا پایینه!؟
چون تعداد دانشحوها زیاد شده! چون امکانات آموزشی نداریم و همینطوری داره دانشجو میاد.
این همون چیزیه که مجید حسینی قادر به فهمیدنش نیست.
و وقتی دانشجو زیاد میشه، به تبعِ اون دکترهایی زیاد میشن که از امکانات آموزشیِ محدود استفاده کردن و دکترهای خوبی نشدن.
بعد تو مریض میشی میری پیش یکیشون.
نمیتونه مریضیت رو درمان کنه!
چرا!؟
چون سیاستِ دولت به این سمت رفته که تعداد دانشجوهای رشتههای پزشکی رو زیاد کنه!
بازی با سلامت مردمه.
و توصیه میکنم با افراد بیشتری مشورت بگیری اگر قصد کنکورِ دوباره داری. به جای نشستنِ بیشتر پای تلویزیون.
موفق باشی.
الان این نوشته شما جواب سوال من بود؟
یا به در گفتید دیوار بشنوه🙄
پست
شاید.
ولی به دنبال یه تماس این رو نوشتم.
بعید میدونم اون تماس شما بوده باشید.
سلام من رزیدنت پروتز دانشگاه شیراز هستم با استفاده از استریت بودنم بدون گذروندن طرح وارد تخصص شدم میخواستم بدونم بعد از فارغ التحصیلی طرحم چند سال میشه؟ ممنون میشم پاسخ بدین
پست
سلام دکترجان
خوش اومدی به بلاگم.
دقیق اطلاع ندارم. ولی با توجه به دانستههام، میشه ۴ سال.
سلام من هم لیسانس هوشبری دارم و طرح رفتم الان دوباره کنکور دادم منطقه ۳ رتبه ۵۷۷شده زیر گروه یک.من چون بیمارستان کار کردم از نزدیک دیدم کارشونو به پزشکی اصلا علاقه ندارم فقط دندانپزشکی مد نظرم هست .بنظرتون فقط دندون رو بزنم کل شهر ها و اگه قبول نشدم بیخیالش بشم؟ درضمن متاهلم و بعد طرحم کار پیدا نشد و بیکار شدم!
میشه بگید بازار کار دندون در چه وضعیه الان؟ تا ۶ سال دیگه امکانش هست اینم عین هوشبری اشباع شه یعنی
پست
سلام
اولاً که تبریک میگم بهتون :)
درسته رتبۀ خوبی آوردین، ولی لزومی نداره برید جایی که بهش علاقه ندارید.
کتاب شغل مورد علاقه از آلن دو باتن رو بخونید تا هم از تشخیص دقیق علاقهتون مطمئن بشید و هم از تشخیص عدم علاقهتون به پزشکی.
و بدونید که هر گزینۀ خوبی، انتخاب خوبی برای شما نیست لزوماً.
مراقب عمرتون باشید.
توی شهرهای بزرگ اشباع میشه. ولی مناطق محروم و شهرهای کوچیک جای خالی هست هنوز.
سلام وقتتون بخیر. حق باشماست آقای دکتر. اما این پست وبلاگتون ممکنه کسی رو که عاشققققق این رشته اس و میخواد این تایم از زندگیشو بذاره تا رشته ای بخونه که با تمام وجود دوستش داره رو هم دلسرد کنه…
پست
سلام
من حقیقت رو از نگاه خودم نوشتم.
اگر کسی با حقیقت مشکل داره، مشکل خودشه.
ضمناً پستهای وبلاگم نظر شخصی منه. لزومی نداره درست باشه.
آقای قائمی من عذر میخوام چون منظورم رو کامل نرسوندم. اتفاقا پستهای شما عالی بودن.من همه رو مطالعه کردم. کاملا ریز وبا حوصله توضیح داده شده بود.باید به نویسنده شون خسته نباشید گفت. من فقط به این پست نقد کردم نه این مفهوم که اشتباهه بلکه به این مفهوم که کامل نیست. ببینید. من بحثم اصلا دندان نیست. این میتونه به هر رشته ای مربوط بشه. هرکسی ممکنه راه اشتباه بره و بعد متوجه بشه به رشته ی دیگه ای علاقه داره.این میتونه هر رشته ای باشه نه صرفا دندان. عقیده ی من اینه که حتی اگر تاحدی عمرش صرف یک مسیر اشتباه شده باشه باز هم ارزش داره که برگرده وتوی مسیری قرار بگیره که باید. حرف شما درسته نباید مجددا وارد مسیر اشتباه شه اما به شرط علاقه ارزشش رو داره وارد مسیر درست خودش شه. هرچند که عمرش صرف میشه.اما صرف چیزی میشه که درسته.
سلام دوست عزیز خیلی اتفاقی با سایتت آشنا شدم و برام جالب بود که اینقد کامل جواب میدی
به نظر من برای هر شخصی شغل چند جنبه رو باید اغنا کنه بحث مالی بحث رضایت شغلی ،بحث انسانی و اجتماعی
و باید همه حس ها در حد نرمال برطرف بشن
بیشتر افرادی که از جامعه مهندسی دوباره کنکور میدن دلیل اصلی بیکاری هست یعنی اصلا شغلی ندارن
الان جامعه ما با یه مشکل خیلی حاد دست و پنجه نرم میکنه بیکاری یا اگه کسی هم شغلی داره میشه گفت بردگی
معضل کی شروع شد زمانی که ۱۰-۱۵ سال پیش رشته ها و دانشگاههای الکی زیاد شد هر کسی با رانت و هر چیز دیگه یه خونه کرایه کرد شد یه دانشگاه فنی و… بعد افرادی که اصلا نیازی نبود بشن مهندس شدن مهندس، و تقریبا ۷-۸ یال از عمر و جوونی این افراد توی این دانشگاهها تلف شد شاید این اشخاص میتونستن یه نجار قوی یا یه کشاورز عالی بشن
و شد اینی که الان هست یه سیل عظیمی از فارغ تحصیل های بیکار و بیسواد گاها.
که اکثرا هم بچه های فنی مهندسی هستن،
حالا توی این شرایط همه دارای مدرک هستن و کار مرتبط نیس،
تصور کن یه جوون تا سن ۲۸ سالگی عمرشو توی این دانشگاهها گذرونده الانم اصلا کار مرتبط نیس، کنارش دوستای دوران دبیرستانش که دکتر شدن درامد خوبی دارن و زندگی متوسط به بالا، خوب این شخص همه دوران تحصیلش بیخود بوده کاملا احساس پوچی داره،
اینکه میگین توی رشته خودت تاپ باشی خیلی مواقع شعاری بیش نیس
به نظر من کارافرینی و تاپ بودن نهایت۱۰ درصد افراد میتونن باشن،
خوب این شخص میبینه اگه بشینه دوباره کنکور بده شاید بتونه از این شرایط داغونی که داره نجات پیدا کنه
پس میشینه میخونه،
ممکنه از رشته در طول تحصیل خوشش نیاد و شاید هم عاشق رشته بشه
الان به نظر شما این شخص میتونه امتحان بده یا نه؟
و اگه میخواد شرکت کنه شما چه راه حلی بهش میدین که نتیجه بهتر بگیره
پست
سلام احسان جان
خوشحالم اومدی به بلاگم :)
با اوایل متنت موافقم، تا اینجاش که گفتی کارآفرینی و تاپبودن. این دوتا رو در کنار هم آوردی، ولی میتونن کنار هم نباشن. تاپبودن لزوماً این نیست که کارآفرین باشی. یه نقاشِ خوب رو فرض کن مثلاً.
و در ادامهش… سؤالت اینه که میتونه دوباره کنکور بده یا نه؟
که خب میتونه.
ولی حس نمیکنی دوباره همون داستان ۱۰-۱۵ سال پیش که گفتی دوباره داره تکرار میشه؟
دوباره دارن دکترها زیاد میشن و همون داستان…
ولی بهتر نیست برگردیم به اصل؟
به اینکه بریم دنبال اون چیزی که باید بریم.
نه اینکه مسیری که همه دارن میرن.
من میگم از انتخابش مطمئن بشه. بعدش اقدام کنه.
چون ممکنه ۷ سال واسه رشتهای وقت بذاره که بعد از رسیدن بهش، بفهمه اون چیزی نیست که قبلاً فکرشو میکرده. حتی از لحاظ شغلی هم باز هم راضی نیست!
این میشه که یه آدمِ شکستخورده در سن ۳۰ سالگی، هنوز نمیدونه چه غلطی بکنه!
سلام نمیدونم سوالی که میخام ازتون بپرسم جاش اینجا هست یا نه من امسال دیپلم تجربی گرفتم سال پیش اتفاقات ناخوشایندی برام پیش اومد که واقعا شرایط کنکور دادن نداشتم الانم دارم برای سال بعد میخونم از این بابت ناراحت نیستم اصلا که پشت کنکور موندم موضوع اینه من همیشه بهترین بودم بهترین از این نظر نه که بهتر ازمن در همکلاسی هام وجود نداشت چرا بودن اما من خودمو قبول داشتم و این بود که بهم آرامش میداد و میدونستم که کم کاری نمیکنم اما سال آخر به قدری دچار افت تحصیلی شدم که واقعا پیش خودم شرمندم از طرفیم معدل دیپلم به هر حال مهمه دنبال راهیم که بعد کنکورم یعنی ۹۹ یه دیپلم مجدد بگیرم همون رشته خودم تجربی تورو خدا بهم نگید فراموشش کنم خیلی سعی کردم ولی نشد به شدت توی اعتماد ب نفسم تاثیر گذاشته نمرات قبولی رو کسب کردم مشکلم معدل افتضاحمه که گند زده به سوابق تحصیلیم خواستم ببینم واقعا هیچ راهی نیست مجدد امتحان بدم حتی با پارتی قوی و پولم درست نمیشه معذرت میخام که انقدر طولانی شد خواهش میکنم یه راهی واسه جبران این موضوع جلو پام بزارید
پست
سلام
وقتتون بخیر.
من نمیدونم سوابق تحصیلی برای کنکورتون چقدر مؤثره.
اگر تأثیرش خیلی زیاد نیست و میشه با خوندن و وقتگذاشتنِ بیشتر در کنکور جبرانش کرد، مهم نیست دیگه.
ولی اگر سوابق خیلی مهم شده، باید از آموزش و پرورش بپرسید که راهِ تغییر نمرات چیه.
ولی اگر شرایطِ بیرون باعث شدن که نمراتتون بد بشه، خودتون رو اذیت نکنید سرِ اون. چیزیه که اتفاق افتاده.
اگر قابل تغییره، برید و راهش رو پیدا کنید و تغییرش بدید.
ولی اگر نمیشه، روی ادامۀ مسیرتون تمرکز کنید، نه اینکه بمونید توی گذشته و حسرت بخورید همیشه. اینطوری آینده رو هم فدای گذشته میکنید.
سلام، ممنون از پاسخگویی و مطالب مفیدتان.
حقیقت این که من الان حدود ۴۰ سال سن دارم و در یک رشته مهندسی تا مقطع دکترا تحصیل کردم. به رشته ام هم بسیار علاقه دارم و در این مورد هم بسیار پیشرفت داشته ام. همانطور که می دانید این که شما به رشته ای علاقه داشته باشید و در آن پیشرفت کنید به معنی درامد بالا نیست. حداقل در ایران توانایی شما در یک رشته مهندسی به معنی درامد بالا از آن رشته نیست. مثلا من که پیشرفت علمی خیلی خوبی در رشته خودم داشته ام و دانشیار دانشگاه هستم و با تمام توان به یاد گرفتن و یاد دادن و پژوهش در رشته خودم مشغولم اصلا به این معنی نیست که درامد خوبی هم از این رشته دارم. برای درآمد داشتن به پارامترهای دیگری نیاز دارید که اتفاقا علاقه آخرین آیتم آن است. من بسیار تلاش کردم که با انجام پروژه های صنعتی به درامد مناسبی برسم ولی با شرایطی که وجود دارد و آن قدر آشکار است که نیازی به مطرح کردن آن نیست موفقیت چندانی نداشتم. وضعیت من وضعیت خیلی خاصی هم نیست و تمام دوستان من که هم رشته من بودند و دکترا گرفتند با شرایط کم و بیش مشابه من روبرو هستند.
برخی از دوستان البته همانطور که شما گفتید موفق به درامد زایی شدند اما آنها کسانی بودند که وارد حرفه تخصصی خود نشدند و به ساختمان سازی پرداختند. پس با اجاز شما می خواهم عرض کنم با این تئوری شما که می فرمایید اگر به رشته ای علاقه داشته باشید و در آن پیشرفت کنید درامد خودش دنبال شما می گردد مخالفت کنم و بگویم که اصلا این تئوری در شرایط کنونی قابل قبول نیست.
پست
سلام استاد عزیز. و وقت بخیر
ممنونم بابت کامنتتون.
کامنتی که شاید جنسش با خیلی از کامنتهای این بلاگ فرق داره.
ذهن من و دوستانم رو درگیر کردید. از چندین نفر نظرخواهی کردم در مورد مطلبی که مطرح کردید.
و خدمتتون موارد زیر رو عرض میکنم:
حرف من از رفتن دنبال علاقه نیاز به شرح داره: من میگم بریم دنبال علاقه. خب رفتیم. چه اتفاقی میافته؟ اگر واقعاً درست علاقه رو انتخاب کرده باشیم و دنبالِ کار رو بگیریم با پشتکار و اراده، در زمینهای که انتخاب کردیم، پیشرفت خواهیم کرد. و یک جایی به حدی خواهیم رسید که مثل و مانند ما، تعدادِ زیادی را شامل نمیشود.
پس در حوزۀ کاریمون میشیم جزء افرادی که اگر کسی به اون کار و متخصص اون کار نیاز داشت، میاد سراغ ما. که اگر این اتفاق بیفته، میتونیم برای برطرفکردنِ نیازِ اون آدم، هزینه دریافت کنیم و تعرفهای داشته باشیم که مطابق میلِ ما باشه. میتونیم این کار رو بکنیم، چون کیفیتِ کارِ ما بالاست و مثلِ ما خیلی کمه.
حالا با توجه به حرفهای شما، این برداشت رو میکنم که شما در رشتۀ خودتون از لحاظ علمی پیشرفتِ زیادی کردید و فرض رو بر این میذاریم که شما جزء Top 10 رشتۀ خودتون شدید و میفرمایید که درآمد دنبالتون نیومده.
من حس میکنم مسئلۀ شما در اینجاست که دنبالِ پیداکردنِ راهِ کسبِ درآمد از علاقهتون نبودید و صرفاً کتاب در موردِ رشتهتون خوندید.
به نظرم مهارتِ فروش لازمه برای شما، مهارت بازاریابی، مهارتهایی که در عصر امروز اگر نداشته باشیدشون، از همه عقبید؛ مثل مهارتهای مربوط به حوزۀ دیجیتال.
من برای این مورد دروس سایت متمم رو پیشنهاد میکنم.
که اگر واقعاً به کارِتون علاقه دارید و رشتهتون، باید یکم خلاقیت هم به خرج بدید تا بتونید داشتههاتون رو به ممرّی برای کسب درآمد تبدیل کنید.
نه اینکه برید از صفر یه کارِ دیگه رو شروع کنید؛ اون هم در سنی که جا برای آزمایش و خطا نیست!
حتی همین الان، منی که دندونپزشکِ معمولی شدم، اگر مهارت کسبِ درآمد نداشته باشم، دریافتیم هم معمولی میشه. و در همین زمانی که من در کلینیکهای سطح شهر در حال کار هستم، مهارتهایی رو دنبال میکنم تا بتونم با اضافهکردنِ مقداری خلاقیت به کارم، درآمدم رو بیشتر کنم.
و در جواب کامنت بعدیتون هم باید بگم که بر فرض بر اساسِ یک معیارِ اولیۀ غلط، دندونپزشکی قبول شدید و در ۶۰ سالگی به درآمد زیادی رسیدید (که البته تا چند سالِ آینده، وضع دندونپزشکی قطعاً با الان متفاوت خواهد بود)، در ۶۰ سالگی این درآمد خیلی رضایت و شادیِ خاصی نمیتونه براتون به ارمغان بیاره.
و به نظرم اگر واقعاً برای دریافت مدرکتون زحمت کشدید و صرفاً کاغذپاره تحویل نگرفتید و در رشتهتون حرفی برای گفتن دارید، کمی مهارتهای بیزینسی یاد بگیرید تا بتونید درآمدِ بیشتری کسب کنید.
می خواستم در ادامه کامنت قبل موردی را عرض کنم. و آن این که با توجه به شرایطی که عرض کردم بنده تصمیم داردم در سال آینده مجددا در کنکور شرکت کنم و دندانپزشکی بخوانم. این کار را صرفا برای کسب درامد بیشتر انجام خواهم داد. اگر شش سال تحصیل دوره طول بکشد و دوسال هم طرح و یکی دوسال هم برای تاسیس مطب و موارد دیگر حدود پنجاه سالگی بطور کامل مشغول به کار خواهم شد. با فرض این که تا شصت سالگی قادر به انجام کار باشم انگار ده سال بطور خالص کار خواهم کرد. حال از شما می پرسم آیا درامدی که در این ده سال خواهم داشت بیش از کل درآمد سی سال کار استادی دانشگاه نخواهد بود؟ آیا اشتباه می کنم؟
واقعا مرسی از این همه انرژی منفی و دلسردی که منتقل میکنین؛ حتی به منی که علاقه مند به دندانپزشکی هستم
پست
اگر کسی حقیقتی رو بهت گفت، باید ناراحت بشی؟
نه ولی شما به صورت آشکار میگین که کسی نیاد تو پزشکی و دندان اینا
پست
حرفم اینه که برو دنبال علاقهت.
اینکه میگین هرکسی باید دنبال کاری که بهش علاقه داره بره درسته ولی من عرضم اینه که چرا آشکارا میگین که کسی نیاد؛ شما باید به این هم فکر بکنید که احتمال داره یکی علاقه مند باشه و من با حرف هایی که میزنم اونو دلسرد و سست کنم و در آخر اینکه کسی چه میداند که این حرفای شما آگاهانه و عامدانه نیست و اگر اینچنین است من پیشنهاد میکنم فلسفه خودتونو تغییر بدید چون این فلسفه ای که باهاش پیش میرید هیچ بازدهی مثبتی برای شما نخواهد داشت
پست
ممنونم از لطفت!
شما گوش نکن :)
ضمناً من نمیگم کسی نیاد!
میگم واسه پول نیاد. علاقه داره بیاد.
که جامعۀ پزشکی، کلاً، نیاز داره به کسانی که به عشقِ طبابت میان…
این خانومه دقیقا عین منه.منم سال آخر مهندسی برقم از همون اولم میخواستم انصراف بدم هی خانواده دوستام و استادام منصرفم میکردن .واقعا از همون ترم ۱علاقه ای به رشته م نداشتم حداقل تئوری ها رو میشد تحمل کرد اما آزمایشگاه و کارگاه واقعا عذابم میداد چون مدار بستن و این چیزا به روحیاتم نمیخوره .یکم تحقیق کردم که واقعا به چی علاقه دارم واقعا جواب این سوال هم سخته .تصمیم داشتم ارشد برم روان شناسی ولی بازم همه میگن قبولیش سخته و ارزش خوندن نداره .از خودم بدم میاد که انقدر تاثیر پذیرم کاش همون ترم اول انصراف میدادم و میرفتم دنبال علاقه م .حالام میخوام یه سالی که درسم تموم میشه درمورد رشته ها تحقیق کنم و رشته موردعلاقه مو پیدا کنم .
پست
سلام
امان از دلسوزیهای افراطی…
دردی که گرفتارشید، دردِ خیلیهاست.
فکر نکنید تنهایید.
ولی با قدرت تلاش کنید بشناسید بیشتر خودتون رو.
و اینکه محدود نشید به تحقیق در مورد رشتهها.
کتابهای خوب زیاد بخونید در این یکسال. مثلِ سریِ مدرسۀ زندگیِ آلن دوباتن.
سلام.من تازه با وبلاگتون آشنا شدم
من یکی از سوخته های رشته تکنسین سلامت دهانم
رتبه ی خوبی داشتم.ینی علاقه ی شدیییدم ب پرستاری بود و برا اون تلاش کردم و بدون هیییچ امکاناتی و تو محیط شلوغ خونوادگیم درس خوندم و رتبه ی لازم رو اوردم که با مخالفت شدید خونوادم روبرو شدم. و چون در تمام مقاطع تحصیلیم دانش آموز ممتازی بودم بدون کوچکترین حمایتی از طرف خونوادم و میخاستم هر چه سریعتر وارد بازار کار بشم این رشته رو انتخاب کردم با اینک علاقه ای نداشتم.ی بار خاستم انصراف بدم ولی گفتن با جریمه بپردازی و منصرفم کردن. الان که فارغ التحصیل شدیم وزارت زد زیر حرفش. تعهد رو اجرا نمیکنه . و من با اون سوابقم که واقعا سطحم بالا بود دارم ب عنوان دستیار دندانپزشک کار میکنم . و خیلی عذاب میکشم. و ب این فکر افتادم که دوباره کنکور بدم و پزشکی یا دندونپزشکی قبول بشم. ب هر قیمتی که شده.هر چند سالی که لازم باشه پشت بمونم. ینی من الان با این سنم بزرگترین شکست زندگیم رو خوردم. چون تنها ارزوی من شاغل شدن و درامد خوب و مستقل بودن بود. شاید الان شما فکر کنین هدف پول بوده و عجله کردین و اینا. ولی شرایط زندگیم ایجاب میکرد که اینجوری برنامه ریزی کنم.
الان میتونین ب من کمک کنین کنکور قبول بشم😶
نظرتون چیه؟ نمیدونم چیکار کنم. ریسک کنم و الان درامدمو خرج کتاب و کنکور کنم یا نه. میترسم واقعا. چون هیچ حامی ندارم . و با اینک همیشه بهترین بودم همیشه خانوادم احساس گناه و عذاب وجدان و اشتباه بهم تحمیل میکردن.
میترسم این تصمیمم اشتبا باشه
و البته الان هم خونمون جو ارامش بخشی نداره. این بیشتر نگرانم میکنه که بازم تو استرس و ناراحتی تلاش کنم و نتیجه ی خوب نگیرم
پست
سلام
اگه هدفتون مشخصه، باید براش بجنگید.
همین.
ببخشید میشه بگید این اشباع شدن رو از کجا فهمیدید دقیقا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتی ایران با کشورهای دیگه مقایسه میشه تعداد پزشک ها نسبت به جمعیت کشور کمتر هست. ب جای اینکه بگید اشباع شده یا داره میشه بهتره بگید امکانات کم هست که این موضوع توی سایر رشته ها هم هست. وگرنه که اشباعی در کار نیست. و به نظر من دانش اموزانی که دنبال پزشک شدن هستن خیلی هم کار درستی میکنند. توی کشوری که بین رشته های مختلف وزارت بهداشتش انقدررر تفاوت حقوق وجود داره، دنبال علاقه رفتن معنایی نداره. شما فکر کردین که ایران یه جایی مثل المان هست که مثلا بین پزشک و محقق تفاوت زیادی از نظر حقوق وجود نداشته باشه و من نوعی با توجه به علاقه ام برم محقق بشم ، و از نظر رفاه هم سطح یک پزشک باشم؟ ( این حرفو با توجه به این مسئله میزنم که یه محقق در رشته های پیراپزشکی کمتر از یک پزشک درس نمیخونه) منه دانشجوی ارشد یکی از رشته های پیراپزشکی، که هم لیسانس و هم ارشدمو توی دانشگاه خوب و سطح بالایی گذروندم ، الان برای تحصیل مقطع دکترا تصمیم گرفتم از این کشور برم. چرا که اینجا با این همه زحمتی که کشیدم و قراره در اینده بکشم ، میدونم که شکاف طبقاتی بین من و یک پزشک هیچ وقت بر طرف نمیشه ، نه اینجا امکانات دارم که بتونم تحقیقات انجام بدم ، و نه حقوقی بالایی قراره بگیرم در نهایت خیلی شانس بیارم بشم استاد. پس باید رنج دوری از عزیزانمو تحمل کنم و به غیر از تلاشایی که تا الان کردم ، تلاش بیشتری کنم تا در یک دانشگاه خارج از کشور قبول بشم، که چی بشه تازه؟ این بشه که برم جایی که برایم ارزش قائل هستن و شکاف طبقاتی وجود نداره و چه بسا بیشتر از یه پزشک هم به من و کارم احترام میذارن. اینجا میخوای بری یه نمونه بافت سرطانی از در اتاق عمل بگیری چقدر باید قیافه گرفتن دکترو تحمل کنی، که مزاحم مریضم نشو، فلان تایم بیا ، اینکارو بکن اون کارو نکن، تازه اخرشم پولم باید بدی. استادم تعریف میکرد خارج از کشور که رفته بود میگفت پزشک اونجا بافتو با چه احترامی میاورد بهم تحویل میداد چون از نظر اون من داشتم کار مهم میکردم که تحقیق میکردم رو سرطان. ایران بهشت پزشکا هست خارج از کشور پزشک دو روز میره مطب مریض میبینه، پنج روز دیگه هفته میره دنبال تحقیقات. اینجا از هفت روز هشت روزش تو مطب دنبال پول در اوردنه. کجا پزشک ایرانی دنبال تحقیق و پژوهش هست! پس شمایی که نفستون از جای گرم بلند میشه نیاید بگید برید دنبال علاقتون. که مطمئنا علاقه شما هم از اول این رشته نبود بلکه تحت تاثیر محیط قرار گرفتید.
پست
سلام
متأسفانه اونقدر درد کشیدید و زخم خوردید که متعصبانه حرف میزنید.
منم حوصلۀ جواب به تعصبتون رو ندارم!
سلام اقای دکتر ،من یک دختر ۱۸،۱۹ ساله هستم سال دومیم هست که میخوام کنکور بدم ،من به دندونپزشکی علاقه دارم با پر کردن دندون و عصب کشی و لمینیت و ارتودنسی و ایناها کنار میام و خیلی دوسش دارم ولی راستش دیروز یک فیلم دیدم که جراحی دندون عقل نیمه نهفته بود و خیلی وحشتناک بود و از خون زیادی که تو دهان بود احساس سستی میکردم ،نمیدونم میتونم باهاش کنار بیام یا نه ،به نظرتون ترسم کمتر میشه و میتونم سال دیگه با تمام توان بخونم چون تازه یکی دوماهه فهمیدم که واقعا دندونپزشکیو دوس دارم و میخوام واقعا به مردم کمک کنم ولی نمیدونم اخه به چیز دیگه ای هم علاقه ندارم و هیچ استعدادیم نمیدونم دارم یا نه 😂😂بعد میشه دندونپزشکی بود که بخوای کارایی رو در دهان و دندان انجام بدی که اونجوری دهن پر خون نشه و کارش سخت نباشه یعنی میشه اختیاری کارتو انجام بدی ،میشه لطفا پاسخگو باشید ببخشید طولانی شدو وقتتونو گرفتم ،ممنون
پست
سلام
وقتتون بخیر.
اول از همه باید از علاقهت مطمئن بشی. برو یه مرکز استعدادیابی.
یا کتاب شغل مورد علاقه از آلن دو باتن رو بخون.
بعدش هم آره.
انتخابی میتونه باشه.
اون ترس هم عادی میشه.
سلام آقای دکتر لطفا به من کمک کنید.
من دانشجو رشته ای شیمی دارویی علوم پزشکی تهران هستم.من در کنار این رشته پرستاری نیز قبول شدم اما با مخالفت شدید از قبال خانواده ام روبه رو شدم واجازه ندادن پی علاقم برم الان به رشته ام اصلا علاقه ندارم و پول اصلا برام مهم نیست من خودم اینجوری فکر میکنن که یکبار به دنیا امدم یک بار زندگی میکنم من شده میشینم مث این بچه ها گریه زاری میکنم که من عاشق فضای بیمارستانم عاشق بیمارم عاشق اینم با تمام عشقم شبا شیفت بمونم همش بخاطر اینکه علاقه شدید به پزشکی دارم هرچند پرستاری هم به علاقم نزدیک بود اما شما از مخالف شدید خانوادم من خبر ندارید حالا من باید در رشته ای تحصیل کنم که هیچ عشقی بهش ندارم هرچند میدونم این رشته و دانشگام جز بهتریناست البته اگه سواد دار بالا بیای پول خوبی میتونی ازش در بیاری اما من یه دخترم باور کنید اصلا دغدغه پول ندارم اصلا برام مهم نیست .فقط میخوام پی علاقم برم همین .من هر ترم دارم معدل الف میشم و ۲۴واحد برمیدارم که زودتر تموم کنم و برم دنبال علاقم .
به نظرتون کار من اشتباهه؟ برای من اصلا مهم نیست اشباع شدن و نشدن فقط میخوام به رویام به اون چیزای که ارزومه برسم که مادی نیستن
پست
سلام
کیمیاگر رو بخون و شغل مورد علاقه از آلن دو باتن.
تصمیم بگیر و براش بجنگ.
کسی جز خودت دلش به حالت نمیسوزه.
سلام وقتتون بخیر خیلی خوشحالم که با این پست روبرو شدم و امیدوارم که خدا اونچه که بتونه بهم کمک کنه از زبان شما به من برسونه.
من متولد ۷۶ ام و ترم دوم پرستاری یه دانشگاه خیلی خوب و مفهومش اینه که چندین بار کنکور دادم و سال به سال دریغ از پارسال…به شدت سرخورده شده بودم و خیلی افسرده. قبول میشدم چهار یا پنج بار به عناوین مختلفرشتته پزشکی رو قبول شدم ولی آزاد و پردیس اونم شهرای نسبتا دور. میخواستم رو پای خودم باسیتم و به خانوادم فشار نیاد ولی در نهایت اومدم رشته ای که اصلا دوستش ندارم. مطلوب خانوادم هم نیست؛ پدرم چند روز پیش میگفتن تو آخرش میری سر یه کار اداری و به این فکر کردم که حق با ایشونه:) صادقانه میگم که پرستاری رو اول به خاطر محیطش که به پزشکی نزدیک بود و بعد بازارکار انتخاب کردم. الانم هیچ رشته ای به جز پزشکی نیست که بهش ترجیح بدم. واقعیتش حتی فکر کردم انصراف بدم و برم دنبال عکاسی که شاید توش استعداد نداشته باشم ولی بهش علاقه مندم.
از طرف دیگه میگم حالا که اوضاع روحیم بهتره یکبار دیگه کنکور بدم. یه جورایی دانشگاه رفتن اون احساس سرخوردگی رو در من از بین برده.
از طرف دیگه به این فکر میکنم که شاید من واسه پزشکی ساخته نشدم؛ شاید چون چیزیه که نتونستم بهش برسم مدام ذهنم باهاش درگیره. منظورم اینه که خب شاید اینکه میگم استقلال کاری یا نتیجه و صفرتاصد انجام یه کار برام مهمه(تو پرستاری به خاطر تحویل شیفت، نمیشه گفت من به درمان مریض کمک کردم و کارش با من بود؛ فک کنم واسه همین نرسای ویژه کار از همه پرستارا راضیترن) یا پزشکی مثل پازله و با پرستاری فرق داره؛ گول زدن خودم باشه و حتی اگر فرضا پزشکی قبول بشم نتونم به رضایت برسم. یا اینکه اصلا توانایی خوندن اونهمه درس و این مدت طولانی تحصیل رو نداشته باشم…
خلاصه که خیلی خیلی درگیرم. بعضی وقتا نصف شب پامیشم و فقط خیره میمونم به سقف. کسی هم نیست که اینها رو باهاشون مطرح کنم دوستای دانشکدم خیلی جوونترن و یه جورایی میترسم با این حرفا سرخورده بشن با خانوادمم رودروایسی دارم به نظرم همون ۵ سالی که واسم استرس کشیدن که بالاخره آینده این بچه چی میشه؟ واسشون کافی باشه
خیلی لطف میکنین اگر بهم مشورتی بدین یا راهی پیش پام بذارین.
پست
سلام
یک بار بیشتر زندگی میکنید؟
برید دنبال علاقهتون.
حتی اگه از پسش هم برنیاید، مسیرش براتون لذتبخش بوده.
اگه علاقهتون عکاسیه، برید!
نترسید.
ترسه که بازمیداره ما رو از کارهای ریسکی.
شاعر میگه:
مقصد من رفتن است. با نرسیدن خوش است؛
هر که به مقصد خوش است، ماندۀ بنبستهاست…
سلام
ممنونم بابت نوشته های عالی تون
من ۱۹سالمه و یک ساله ک پشت کنکورم. تمام مدت دبستان و راهنمایی معدلای بیست داشتم و منظور اینکه همه دغدغم درس بوده و هیچ وقت از زیر این مسئولیت در نرفتم دوران دبیرستانم هم معدلام بالای نوزده بود .اما رتبه ی خوبی در کنکور اولم نیاوردم و الان که سال دوم هستم هم تغییر انچنانی نسبت به سال پیش نداشتم .
از بچگی فکرم دندون بوده بخاطر موقعیت اجتماعی خوب و (البته نمیتونم بگم از هنرش بدم میاد و فقط فکرم موقعیته )،چون پزشکی و دارو هم جایگاه خوبی دارن اما هیچ وقت دنبالشون نبودم .ولی هرچی به کنکور نزدیک شده همیشه دیدم قبول نمیشم و چون از علاقم به دندون نمیتونم مطمین نیستم هدفم رو تغییر دادم . به طور کلی حس میکنم آدم کنکور نیستم سرعتم کمه و وسواس مطالعاتی دارم .همه ی اینا گذشته و نزدیک به کنکوره و من تلاشمو برای افزایش سرعتو و … کردم و به جایی ک باید نرسیدم از طرفی هم بشدت خسته ام چون تمام زندگیمو مطلق درس خوندم و هیچ لذتی نبردم برای همین حس میکنم سال دیگه موندن همکاری از پیش نمیبره.
مغزم شدیداا درگیره و هیچ راهی هم پیدا نمیکنم .و مطمینم که اگر در آینده شغلم از لحاظ جایگاه اجتماعی خوب نباشه حسرت میخورم چون به شدتکمال گرا هستم و در عین حال هم گاهی به توانایی خودم و اینکه از پس این رشته بر بیام شک میکنم .
به نظر شما دندون پزشکی در خارج یا موندن پشت کنکور رو باید انتخاب کنم ؟یا چیدن اینده ی دیگه ای توی مسیر دیگه ؟ (به طور کلی منظورم اینه که با داشتن سوابق تحصیلی خوب و کنکور نه چندان خوب میتونم موفق باشم تو این رشته ؟)
شرمنده طولانی شد ممنون میشم بهم کمک کنید .
پست
سلام
از من به شما نصیحت:
دیر نیست اصلاً. فکر نکنید الان اگه کنکور نشه بدبخت میشید!
کنکور یه نقطۀ کوچیک در نمودار زندگیِ شماست…
این نشد کلی موقعیت دیگه در مسیرتون هست.
فقط نباید متوقف بشید…
اما اگر شک دارید به علاقهتون، پاشید درست و حسابی تحقیق کنید.
اگر از دندون مطمئن شدید، میمونید سال بعد رو هم و میجنگید.
اگر هم نشدید که ولش میکنید.
درود آقای قائمی عزیز
من تازه با وبلاگ شما آشنا شدم و خیلی خوبه که مطالب جالب و سنجیده ای دارید
تمام چیزهایی که گفتید درسته ، اما مشکل ااینه که وقتی داشتم انتخاب رشته میکردم نمره تجربی ام شده بود ۹۹ و نمره ریاضیم۹۸/۵ معدلم هم بیست بود و اولویت اولم هم تجربی . یادمه فقط ما رو مدارس فنی و کار و دانش بردن که به زور هم شده بچه ها رو علاقه مند کنند من سال هشتم رتبه یک المپیاد نادکاپ شریف تو رشته زیست شناسی بودم ، خیلی به پزشکی و داروسازی علاقه داشتم و دارم ، مسابقات شریف سوالاتش از دبیرستان هم بود با اینکه من هنوز تو دوره متوسطه اول بودم اما از پسش براومدم و مدل DNA من بهترین مدل اون سال شد تو شهر ما دوره متوسطه دوم یا باید بری مدرسه نمونه یا باید تو مدارس عادی بسوزی و بسازی تیزهوشان هم سه سال بعد ما افتتاح شد و اون موقع نبود من بخاطر اینکه هیچ سهمیه ای نداشتم و بیشتر از نصف بچه ها با انواع سهمیه قبول شدن، من با اختلاف ۰/۰۲قبول نشدم و یک نفر انصراف داد و قرار بود من جایش بروم اما نمیدانم چطور شد که گفتند اشتباه کردیم و تو نفر دوم ذخیره بودی :/ متاسفانه اون خانوم هم که با بند پ افتاد جلوی من سال بعد اخراج شد /: اما رفتم رشته ریاضی و به خودم گفتم تو اگه علاقه زیاد به تجربی داری تو این سه سال معلوم میشه و اونجا ماکس کلاس بودم درست تو این سه سال من نمرات خوبی داشتم و این باعث شد سرد نشوم اما از همون سال اول زیست دهم و شروع کردم و سال دوم یازدهم امسال هم کنکور تجربی ثبت نام کردم اما کرونا همه چیز و ریخت به هم چون سازمان سنجش عاشق من نیست که به من بگه زهرا جان چون شما گسسته دو فصل و باید خودت بخونی و هندسه یک فصل و شیمی یک فصل و حسابان و… و باید تو امتحان نهایی قبول بشی بیا برو پزشکی بخون .!!! امسال هم چون میدونم کنکور درست برگزار نمیشه ممکنه بیمار بشم، تا حدودی هم آماده نیستم میخوام سر جلسه نرم.
کلا من آدم واقع بینی هستم وقتی میدونم امسال سر جلسه رفتنم بیهوده و ریسکه فعلا بیخیالش میشم…چون میدونم امسال قبول نمیشم و نمیخوام مثل ۶۰۰۰۰۰نفری که ۵۵۰۰۰۰نفرش بنظرم صرفا با رویا میخوام بخوابن توهم بزنم …البته آرزو بد نیست ولی نه وقتی که رویا بشه …
چرا باید سیستم طوری باشه که من لقمه رو از پشت گردنم رد کنم که برسم بهش؟ تازگیا با وبلاگ آقای قربانی هم آشنا شدم ایشون به من یه درک درستی از پزشکی داد و وقتی ایشون از ساعت دو شب کشیکش مینویسه من عشق میکنم چون واقعا چیزیه که میخوام از طرفی هم عاشق کامپیوتر هستم اما وقتی پای حرف حتی بهترین دانشجوهاش میشینم بعضیهاشون میگن که اشتباه کردن و بعضیا حتی استقبال هم میکنن، یادمه میخواستن بهم از طرف یک نهادی تو شهرمون یدونه میکروسکوپ پیشرفته بدن ،منم میخواستم بدمش به پژوهشسرا شهرمون کلی رفتم دنبالش و کار انجام دادم آخرش گفتن نداریم . ما وضع مالی مون خوبه و لنگ جایزه اونا نبودم اما اینکه سر کارم بذارن و جایزه مو بهم ندن خیلی زور داشت رفتم پیش مسئولشون دو بار رفتم باز میگفت میدیم اما ندادن و منم بیخیال شدم … چرا چون دادن هدیه به یک دانش آموز ۱۴ ساله موضوع آنچنان مهمی نیست ، موضوع مهم اینه که حتما باید کنکور برگزار بشه چه بچه ها مریض بشن چه نشن مهم اینه که برگزار بشه درحالیکه تدبیرات مبهمه ! -__-
برادرم فیزیک خونده و تو رشته خودش تو دانشگاه الفِ و واقعا این که میگید کسی تو هر رشته ای تاپ باشه میتونه بهترین باشه ، کاملا درسته و من اینو به عینه دیدم و حتی یکیو میشناسم با اینکه ارشده اما به دکتری ها کمک میکنه و بقولی راهشون میندازه …
چند دفعه به خودم گفتم بشین همین رشته ریاضی و بخون بعد اپلای کن و برو ولی باز یاد علاقم میفتم جدیدا دیوونه هم شدم چون یک حس برابری نسبت به این دو رشته پیدا کردم و وقتی به ریاضی نگاه میکنم تجربی میاد ذهنم و وقتی به تجربی ریاضی میاد ذهنم، به مشاور هم گفتم و ایشون گفته چون من تو رشته ریاضی هم بی میل نبودم و استعدادش و داشتم دچار این دوراهی شدم اما واقعا نمیدونم این چیه که امسال منو درگیر کرده ؟ شاید اینا همش بخاطر اینه که من اومدم این رشته و با سختیاش کنار اومدم و خودمو ی بازنده نمیبینم . چون من نظر خیلی ها رو درباره این قضیه پرسیدم میخوام بدونم نظر شما چیه ؟
ببخشید که خیلی طولانی شد🌹
پست
شیر یا خط کنید!
با این روش: +
سلام آقای قائمی
همه حرف هایی که در این پست و در این مطلب نوشتید درست و قابل تامل بود اما من نوجوونی که هنوز خودم رو درست حسابی نمی شناسم و نمیدونم به چه چیزی یا چیزهایی علاقه دارم که حاضرم براشون از جون مایه بذارم میرم از بین رشته های دبیرستان رشته ای رو انتخاب می کنم که به نظرم بهش علاقه دارم ولی کاملا هم مطمئن نیستم و به امید پزشک شدن تمام تلاشم رو می کنم اما وقتی حرف های شما و سایر دانشجویان پزشکی رو می خونم سرد میشم میگم من واقعا به چی علاقه دارم جوابی نمی تونم براش پیدا کنم ;باید برای این که خودم رو بشناسم و ببینم تو اون کار من قطعا بهترین خودم خواهم بود باید چیار کرد؟
به قول شما ۷ سال واقعا زمان کمی نیست تو این ۷ خیلی کارها میشه کرد اما اگر مسیر رو اشتباهی رفت ۷ ساللل از عمر تلف میشه
پست
سلام
مهم اینه که:
۱. تلاش کنید برای رشدکردن و شناختِ بیشترِ خودتون.
۲. با اطلاعاتی که دارید و مشورتهایی که میگیرید بهترین تصمیم رو بگیرید.
همۀ آدمها ممکنه دچار خطا بشن؛ حتی با بررسیها و تعقلهای خیلی خیلی زیاد!
وظیفۀ شما تصمیمِ بدونِ نقص نیست؛
وظیفۀ شما تلاشِ زیاد و درسته. همین.
کتاب بخونید. بیشتر و بیشتر.
آدمهای مختلف رو ببینید و باهاشون ارتباط بگیرید. مخصوصاً اینترنتی :)
پست
ضمناً امیرمحمدقربانی رو هم ببینید سایتشو :)
سرچ کنیدش :)
سلام وقت بخیر
من ۲۳ سالمه و امسال از رشته رادیولوژی فارغ التحصیل شدم و قراره برم طرح دوره کنکور به دلیل شرایط خیلی بده خانوادگی اون رتبه که معلمام انتظار داشتن نیوردم و بعدشم انتخاب رشته نه چندان جالب اون موقع صرفا چون فک کردم رادیولوژی رشته پولداریه انتخاب کردم رتبه امم خوب بود الانم عاشق رشته ام نیستم ولی خوب علاقه نسبی دارم ولی میدونید از اول دانشگاه ذهنم درگیر بود برگردم کنکور بدم یا نه الانم که تموم کردم بیشتر شده این دغدغه از یه طرف به همه حرفای شما فک میکنم میگم بعد چند سال برگردم ببینم اصلا اونی نبود که فک میکردم و من تمام عمرمو پایه درس گذاشتم از طرفی دوستام که از من بزرگترن یا کسی که این رشته انن میبینم که چطور تو استخدامی اذیت میشن یا ارشدشون فایده چندانی نداره خودشون میگن بن بسته این رشته تا وقت داری برگرد دوباره کنکور بده ذهنمو خیلی بیشتر درگیر میکنه با خودمم میگم بالافرض قبول شدم مسیرشون که خیلی طولانیه نمیدونم میتونم از پس درسای سخت دارو یا کارهای عملی دندان بربیام یا شیفتای سخت پزشکی با اینکه علاقه زیادی به پزشکی داشتم و دارم کلا موندم چیکار کنم بعد از به طزف حرفایی که مامانم یا دوستام میگن که تو جایگاهی نیستی که لباقت داشتی لیاقت تو بیشتر بود ..
من فک میکنم برا من اوتی که مهمه پوله ینی اگه دوباره کنکور بدم بخاطر پول و موقعیت اجتماعیشون هستش نه علاقه به دارو و دندان ..
میشه راهنمایی ای کنید منو
ببخشید خیلی طولانی شد..
پست
سلام
کتاب بخونید و بگردید دنبالِ خودتون.
بعد از کمی پیشروی در این مسیر، تصمیم بگیرید :)
البته مشورت و دیدن آدمهای مختلف، مخصوصاً اونهایی که موفقن یا از مسیرشون راضیان مفیده :)
سلام اقای قائمی یه سوال داشتم اینکه برای رشته پزشکی و دندون چند روز در هفته باید دانشگاه باشیم؟! ممنونم از سایت خوبتون🧡
والا من که تو سی سالگی بعد از مدتها درس خوندن و کارکردن و رتبه خوب بودن تو لیسانس و ارشد بعد از چندسال الان دارم از این شرکت به اون شرکت میرم و کارم شده درگیری با مدیر و کارفرما سر اضافه حقوق و شرایط کار عادلانه و هزارو یک چیز دیگه هیچ آینده ای رو پیدا نمیکنم و خلاقیت و نوآوری برای خیلیا بی ارزشه و یا دنبال منافع شخصی و پولهای بادآورده هستن ترجیح میدم برگردم عقب و رشته دیگه ای رو بخونم و صد در صد پزشکی انتخاب اولمه چون بنده دارم توی ایران زندگی میکنم و شرایط اسفبار رو میبینم.لطفا نگین برو خودتو پیدا کن چون من وقتی واقعیات جامعه رو میبینم میفهمم باید پاروی دل خودمون بذاریم تا رشد کنیم زندگی توی جهان سوم بمن یاد داده که پزشک شدن برای یک عده زیادی نه تنها پول بلکه وجهه اجتماعی کاذب و زیادی هم درست میکنه همین الانش برادر من با دکترای یک رشته مهندسی و علاقه زیاد به رشته ش و کار کردن ۱۲ساعت در روز و باز هم شرایط کاری و اقتصادی و روانی که میبینه میگه یا باید پزشکی میخوندیم یا از ایران میرفتیم .پسر ۷ساله ش میگه تو چرا دکتر نشدی؟! چرا این حرف و یه بچه کوچیک باید بزنه ؟ هرچند که ما همیشه گفتیم باید به علاقه توجه کرد و شغل و رتبه هرکسی محترمه! چون دور و اطراف ما پر از شکاف فرهنگی و طبقاتیه چون گفتن آقای دکتر خانوم مهندس تو جامعه ما حس خوبی به آدما میده. این و به عنوان کسی میگم که تعداد زیادی از اعضای خانواده و دوستانش پزشکی خوندن و به خاطر رفتارای عجیب و غریبشون حتی نمیشه دیگه باهاشون هم کلام شد.بعضی وقتاهم پدرمادرها میان کمبودهاشون رو با شغل بچه هاشون و تحقیر کردن کار و رشته دیگران جبران میکنن چرا باید یک شخصی که برفرض دخترش دانشجوی ترم ۲پزشکی هست بیاد خاستگارش رو که مثلا فوق لیسانس رشته کشاورزی داره و آدم شریف و موفقی هم هست تحقیر کنه؟ و خیلی چیزای احمقانه دیگه که گفتنش دردی رو دوا نمیکنه و هرروزم بیشتر میشه ..با نظر و دیدگاه اون بنده خدایی که فرمودن تحقیق و پژوهش توی ایران بی ارزشه کاملا موافقم مملکتی که برای نخبه های خودش هیچ ارزشی قائل نیست و برای اجرایی شدن یک پروژه فقط میگه چقد ازش پول درمیارم بیا بمن رشوه بده تا شاید دلم بخواد کمکت کنم! برای تایید یک طرح که میتونه به خودشون کمک کنه هزار جور نامه نگاری باید انجام بدی دم هزار نفرو ببینی هزارو یک راه رو بری و آخرشم با عوض شدن یک مدیر میرسی به سرخط که کلی انرژی و انگیزت سوخت میشه. اینجا تبدیل به یک جنگل شده و بخاطر پول و رتبه و مقام همه چیز و به راحتی میفروشن حتی وجدانشون رو بله این واقعیت رو بپذیریم که تو این مملکت باید پزشک باشی که پذیرفته بشی و بهت افتخار کنن و خیالت راحت باشه که زیر قسط و وام و تورم تلف نمیشی که پدر و مادر و بچه ت و مادربزرگت و عموی همسایتونم بهت افتخار کنه بله این واقعیت جامعه بیمار ماست مثل هند و پاکستان و خیلی کشورای دیگه با فقر فرهنگی بسیار ..فقط خدا به داد نسل آینده ما برسه با این شرایط آموزشی و فرهنگی